جام ارمان
سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۴ ب.ظ
چو روزی پر شود پیمانه غم،
بیا، خالی نما پیمانه می.
ببازی در قمار عمر بختی،
که بخت رفته را پیدا کنی کی.
به باد ار داد های بود و نبد را،
بود روشن چو باده عالم ما.
به غم خو کرده و خون کرده ای دل،
که می دلخون شده خود از غم ما.
هوس چون از قدح لبریز گردد،
شود سرشار ما را جام ارمان.
شود خالی ز می جام و سبوها،
شود خالی ز دل اندوه انسان.
چو در جنگ قدح صلح و صلاحیست،
رسد از بانگ آن بانگ خطرها.
صدا آید به گوش از قلقل می،
به خود آیید باری بی خبرها.
رود روزی همه جنگ و جدلها،
فقط جنگ قدح ماند به دنیا.
رود از دل غم تیر و کمان ها،
غم ابروکمان ماند به دلها.
شود روشن چو می انصاف انسان،
شوی دلگرم عمر چون بزم باده.
خدا داده ترا گر جام و باده،
نگویی داد و عمر بر باد داده.